ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: ابتدا جهت حفظ امانت، لازم به ذکر است که سؤال بسیار طولانی بود و مصادیقی از گذشته مثل سقیفه، خوارج و .. آورده شده بود که خلاصه آن درج گردید.

بی‌تردید مردمی که جرأت دارند «مرگ بر امریکا و انگلیس» بگویند، از شعار «مرگ بر آل سعود» هیچ هراسی ندارند. پس سؤال (به چه جرأتی) خیلی بی‌معنا و البته اهانت است.

خب، حالا اگر بخواهیم احساسی برخورد نکنیم و شیوه انصاف را پیش بگیریم، لازم می‌آید که اولاً مباحث را تفکیک نموده و از خلط مبحث پرهیز کنیم و ثانیاً با منطق و بصیرت بررسی و تحلیل نماییم. *- یک موقع گفته می‌شود که به مقدسات دیگران اهانت نکنید – خب اهانت کار زشتی است، خداوند متعال خود در قرآن کریم فرموده که به خدایان آنها اهانت نکنید. منتهی معنایش این نیست که اصلاً نه فکر کنید، نه تحلیل کنید، نه تحقیق کنید، نه نقد کنید، نه نظر بدهید ... و کلاً اصلاً سکوت اختیار کنید و گاهی هم سری به تأیید تکان دهید! خیر، بلکه "اهانت نکنید".

الف - بدیهی است که ما هیچ "اهانتی" به مقدسات، به وطن، به هموطنان و به خودمان را نمی‌پذیریم و متقابلاً نباید اهانت کنیم؛ اما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که دائماً با سؤال و شبهه مواجه می‌باشیم، دائماً در تیررس تهاجمات فکری و فرهنگی قرار داریم. حالا اگر یکی سؤال کرد که «من خدا را قبول ندارم، چرا پیامبر ....» بگوییم: اهانت شد و پاسخ ندهیم؟ یا از این طرف غش کنیم و بگوییم هر سؤالی راجع به اهل بیت علهیم السلام، شیخین یا سایر بزرگان اهل سنت و تشیع اهانت است، و بالتبع هر اعتراض و نقدی به امریکا، انگلیس، اسرائیل و سایر جنایتکاران عالم، چون آل سعود، مخالف وحدت است و نباید مطرح شود؟!

بحث، استدلال حکیمانه، موعظه و نصیحت درست و به جا، حتی جدال منطقی، یک بحث است، و "اهانت" بحثی دیگر.

«ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ» (النّحل، 125)

ترجمه: (مردم را) به سوى راه پروردگارت با منطقى حکیمانه و ادلّه قانع‏کننده و با پندى نیک و بیدارى‏بخش و عبرت‏آموز دعوت کن و با آنان (مخالفان) به نیکوترین وجه محاجّه و مجادله نما. (این وظیفه تو، و اما آنها) البته پروردگارت خود داناتر است به کسى که از راه او گم گشته و او داناتر است به هدایت‏یافتگان.

ب -  یک موقع بحث از لعن‌های زیارت عاشورا یا مانند آن است، که برخی را اسم آورده (معاویه، یزید، شمر و آل ابی‌سفیان) و برخی را اسم نیاورده، تا توجه به جریان‌های فکری و سیاسی باشد و نه فقط مصادیقی که دیگر در قید حیات نیستند؛ و البته می‌تواند در هر برهه‌ای مصادیق روشنی داشته باشد، اما همان زیارت نشان می دهد که مختص مصادیق گذشته نیست، بلکه حال و آینده [تا ابد] را در نظر دارد:

«عَلَیْکَ مِنِّی سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ / إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ» و ... .

*- پس بحث دوست‌شناسی (تولا) و دشمن‌شناسی (تبرا)، در هر زمان، مکان و موقف است. بحث بصیرت در تعیین موضع است.

مضافاً بر این که لعن در قرآن و احادیث و دعاها، فحش و اهانت و بدبیراه نیست، بلکه مبین آن است که چه کسی، یا گروهی، یا اندیشه‌ای را در ظل رحمت می‌دانیم و کدام را دور شده از رحمت (ملعون) می‌دانیم. «مِنِّی سَلاَمُ اللَّهِ» و «بِاللَّعْنِ مِنِّی»، یعنی شناخت و موضع "من".

ج – یک موقع مسئله توجه به جریان و امتداد دوست و دشمن شناسی (تولا و تبرا) می‌باشد، که در این نگاه، شناخت گذشتگان، اگر درس و عبرتی برای حال و آینده نباشد، هیچ فایده‌ای ندارد و به درد نمی‌خورد. خداوند متعال وقتی ذکر دشمنان خودش و کفار را می‌کند که به عذاب گرفتار شدند، تاریخ نمی‌گوید، بلکه می‌فرماید عبرت بگیرید.

مقام معظم رهبری: «امام خمینىِ عزیز بزرگ ما، افتخار بزرگش این بود که یک امّت بتواند عامل به سخن آن پیامبر باشد. شخصیت انسان‌های غیر پیامبر و غیر معصوم، مگر با آن شخصیت عظیم قابل مقایسه است؟ او، آن جامعه را به وجود آورد و آن سرانجام دنبالش آمد. آیا هر جامعه اسلامی، همین عاقبت را دارد؟ اگر عبرت بگیرند، نه؛ اگر عبرت نگیرند، بله. عبرت‌های عاشورا این‌جاست.‌»

پس ما تاریخ و علل صعود و سقوط یک ملت، جامعه و امّت را می‌خوانیم، که هم درس بگیریم و هم عبرت بگیریم، ببینیم چه که رشد کردند و چه شد که منحرف شده و سقوط کردند؛ تا سبب رشد و مانع از سقوط خودمان گردیم.

د -  اما یک موقع موضوع بحث یا مواضع در گفتار و عمل،  دشمن شناسیِ یک حکومت معاصر، مثل امریکا، انگلیس، اسرائیل و آل سعود است و شعار مرگ بر آنها در مقابل عمل کشتار آنهاست.

*- در حالی که این قدرت‌های مستکبر، جنایتکار و جلاد، در عمل خون ما را می‌ریزند، مرتب از خارج و داخل فشار می‌آورند که «مرگ بر امریکا – مرگ بر انگلیس و مرگ بر اسرائیل / و حالا مرگ بر آل سعود نگویید»!

یعنی حتی به زبان هم نیاورید، چه رسد به این که در عقل و بصیرت خود آنها را دشمن بدانید و یا بغض آنها را در دل داشته باشید و یا احیاناً در عرصه عمل [نظامی، اقتصادی، فرهنگی و ...] قصد مقابله و دفاع از خود داشته باشید!

خب، سؤال می‌کنیم که چرا؟! آیا بندگان و بردگان آنها هستیم که هر چه خواستند بر سر ما بیاورند و ما در درون و برون هیچ عکس العملی نشان ندهیم و فقط لبخند بزنیم – یا این که ابله، نادان و بی‌بصیرت هستیم – یا بی‌غیرت – یا خدایی ناکرده خائن؟! یا آن که امریکا، انگلیس، اسرائیل و جیره‌خوار آنها [مثل آل سعود، وهابیت و ...]، جزو «مقدسات» گروهی از مسلمین هستند و هر گونه واکنش تندی به جنایات آنها، "اهانت" محسوب می‌گردد؟!

ما سؤال‌های به دور از احساسِ بسیاری داریم:

1-      آیا ما دشمن داریم؟ یا همه دوست ما هستند و ما دشمن خیالی برای خود توهم کرده‌ایم؟

2-     اگر دشمن داریم، با دشمن چه باید کرد؟ آیا باید اگر چه کشتار کرد، جنگ اقتصادی، فرهنگی یا حتی بیولوژیک راه‌انداخت، ترور کرد و ...، ما فقط با دست و گُل و شیرینی و لبخند، به گفتمان و مذاکره بپردازیم؟! این که فقط "دکترین مبارزه‌ی امریکا و انگلیس در مقابله با تهاجم‌شان می‌باشد که فقط برای ملت‌های مستضعف تدوین شده است"!

3-     چرا وقتی دشمنان در عمل خون ما را می‌ریزند، کشورمان را به آتش می‌کشند، ترور می‌کنند، تحریم اقتصادی [حتی دارو] می‌کنند و ...، ما نباید بغض خود را حتی به زبان بیاوریم؟!

4-     چرا دولت‌هایی که ادعای مسلمانی و حتی «خادم الحرمینی» داشتند، امروزه به امر امریکا و انگلیس و به نفع اسرائیل، در بحرین، یمن، سوریه، مصر، فلسطین، عراق، افغانستان (و در گذشته ایران) خون مسلمانان را می‌ریزند، زن و مرد و کودک و بزرگ را حتی در بیمارستان‌ها و مجالس عزا و عروسی قتل عام می‌کنند، اما ما حتی شعار هم ندهیم؟!

5-     چرا در داخل کشور، یک عده که یا خودشان از سردمداران انقلاب اسلامی و تلاشگران برای استقلال کشور و استقرار نظام جمهوری ایران بودند و یا دست کم پشت سر ولایت و همراه با مردم بودند، امروز ناگهان تغییر موضع داده و پسر خاله‌ی آنها شده‌اند و مرتب و به انحای متفاوت، علیه تمامی شعائر حیاتی انقلاب، از جمله دشمن ستیزی، قد علم کرده‌اند و حتی با شعار «مرگ بر امریکا ... مرگ بر آل سعود» مخالفت می‌کنند؟!

6-     چه شده؟ اهداف و آرمان‌های ما برای رشد در سایه‌ی استقلال و نظام جمهوری اسلامی ایران و رهبری "ولایت فقیه" به پایان رسیده، یا آن که دشمنان دست از دشمنی برداشته‌اند و همه دشمنان، با ما دوست و رفیق شده‌اند و مردم نمی‌دانند و فقط آنها فهمیده‌اند؟! خب بگویند چه شده تا مردم از یک سو بفهمند، از سوی دیگر خیال‌شان راحت شود و از سوی دیگر شاد شوند که الحمدلله دیگر دشمنی ندارند.

7-     در طی همین مذاکرات به اصطلاح صلح‌جویانه و اصلاح طلبانه، مرتب بدترین اهانت‌ها و تحقیرها را به این کشور، مقامات و مردمش کردند، مرتب گفتند: «باید ایران را راستی آزمایی کنیم»، پس چرا [آنان که باید]، یک بار نگفتند: «این ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران است که باید امریکای جنایتکار را راستی آزمایی کند] و به جای آن، مرتب جریان‌سازی کردند و شعار از «دلواپسان – بی‌سوادان – دلالان و ...» دادند؟!

پاسخ‌ها:

البته این سؤال‌ها بی‌پاسخ نمانده است، و همه پاسخ‌ها را شنیده‌اند.

*- گاه گفتند: «بداخلاقی ما سبب گردیده که امریکا و اروپا ما را درست نشناسند (؟!) و ما باید با قولی لیّن، خودمان را به آنها بشناسانیم» - گویی که این دولت‌های بزرگ و استعمارگر، مستعمره گذشته‌ی خود را نمی‌شناسند و عوامل خروج این کشور از استعمار را نمی‌دانند و حالا این آقایان می‌خواهند به امریکا و انگلیس، درس تاریخ، جغرافیا، سیاست و ایران‌شناسی و مردم شناسی و جامعه‌شناسی بدهند! واقعاً شناخت آنها از امریکا و انگلیس همین قدر سخیف است، یا هموطنان خود را ... فرض کرده‌اند که چنین می‌گویند؟!

*- گاه گفتند: «امریکا قصد مذاکره، سازش و صلح دارد و چندبار پیام داده است» - خب کدام انسان فهمیده و بصیری (هر چند از سیاست، از کشورش و از امریکا و جریان‌های منطقه هیچ نداند)، این حرف را قبول می‌کند؟ و یا کدام رفتار امریکا (حتی در تدوین توافق)، بویی از صلح و سازش داشته است؟!

*-  گاه گفتند: «این دشمنی به نفع ما نیست (گویی آنها دشمنی ندارند و فقط ما داریم) و شعار می‌دهند که ما دنبال منافع کشور هستیم»؛ خب از اینها باید اول پرسید که «منافع کشور چیست؟» و بعد پرسید: بر اساس کدام منطق و عقل سلیمی تشخیص دادید که منافع کشور، در گرو سکوت و تسلیم است؟!

سخن بزرگان در لعن:

گاهی (مثل همین که در سؤال مطرح شده و بسیار رایج گردیده)، دست به دامن اسلام و بزرگان اسلام شدند، چرا که آنها ابایی ندارد و از هر راه و حیله‌ای وارد می‌شوند، و گفتند:

مگر نفرمودند: آن چه مخالف وحدت مسلمین است نگویید – به مقدسات مسلمانان مذاهب دیگر اهانت نکنید – سخنان تفرقه‌افکن نگویید تا در سببیت خون‌های ریخته شده (توسط داعش و ...) شریک نگردید ...، پس نباید مرگ بر امریکا یا آل سعود بگوییم؟!

این دیگر از آن حرف‌هاست! طرح آن بیش و پیش از آن که بطلان منطق را نشان دهد، ماهیت طراحان را نشان می‌دهد (البته منظور دوست عزیزی که در ذهنش سؤالی ایجاد شده ‌باشد نیست، بلکه طراحان اصلی و فضاسازانی است که به صورت مستقیم و غیر مستقیم زمینه‌ی این القائات به اذهان را مساعد می‌کنند می‌باشد).

آیا امریکا، انگلیس، اسرائیل، آل سعود و سایر هم پیمانان آنها، از مقدسات مذاهب اسلامی هستند؟! آیا می‌خواهند بگویند که موقعیت و جایگاه این دشمنان اسلام و مسلمین، در میان مذاهب اهل سنت، مانند موقعیت و جایگاه آن بزرگان اهل سنت است؟ این که خود اهانت بزرگی به مسلمانان اهل سنت و شخصیت‌های محترم نزد آنان است. از قدیم گفته‌اند که «بد دفاع کردن، بیشتر از خوب حمله کردن ضربه می‌زند» - آیا بین مسلمانان جهان با این جلادان اتحادی دینی برقرار است که شعار مرگ بر آنها، با این وحدت مغایرت و ضدیت داشته باشد؟! یا همین شعارها خودش با نشانه رفتن دشمن واحد، وحدت‌بخش است؟

خودکشی از ترس مرگ:

برخی می‌گویند: امریکا دشمن شماست و اگر نه تنها مقابله، بلکه حتی ابراز و اظهار دشمنی متقابل بکنید، او را عصبانی می‌کنید و دشمنی‌اش را تشدید می‌کنید!

می‌گویند: امریکا شما را می‌کُشد، اگر سخن مخالفی بگویید، بیشتر می‌کُشد، چه رسد به اقدام متقابل یا حتی دفاع!

می‌گویند: نه تنها هنوز حاجیانی در عربستان هستند، بلکه شیعیان عزیز نیز در طائف و ... زندگی می‌کنند، اگر مرگ بر آل سعود بگویید، بر آنان سخت می‌گیرد و ...!

اینها همه زمینه‌سازی است، با این استدلال باید گفت که تعداد ایرانی‌ها، شیعیان و مسلمانان در امریکا، انگلیس، فرانسه و ...، به مراتب بیشتر از حاجیانی می‌باشد که هنوز بازنگشتند و بیشتر از شیعیان طائف و ... می‌باشند.

خب حالا چه کنیم؟! ما را قتل عام می‌کنند، نسل کُشی می‌کنند، سپس تهدید هم می‌کنند که اگر صدایتان درآید، بیشتر می‌کشیم! و ما باید خفه شویم؟!

این منطق یعنی، حتی زحمت و هزینه قتل عام را بر ما بار نکنید، بلکه بروید و از ترس مرگ خودکشی کنید.

سوء استفاده جهت تشدید اختلافات:

یک عده هم از آن طرف چپ می‌کنند و می‌گویند: یا شما مرگ بر آمریکا، انگلیس، اسرائیل، سعودی و هر دشمنان خونریز دیگر نگویید، یا اگر می‌گویید: ما مایلیم که دشمن امروز را رها کرده و سراغ دشمنان گذشته برویم و یکی یکی نام بیاوریم و لعنت کنیم و ضمن لعنت، هر اهانتی که دلمان خواست بکنیم؛ پس نباید به ما ایراد بگیرید!

خب این همان منطق اسلام امریکایی، سنّی امریکایی و شیعه انگلیسی است. منطق بی‌دینی، بی‌فکری، بی‌بصیرتی و منطق تعصب خشکِ داعش پرور است. منطق اختلاف افکن است. همان منطقی که دشمنان می‌خواهند.

می‌گویند: یا مقابل دشمنان امروزتان کَر، کور و خفه شوید – یا اگر دشمن شناس هستید، ما را رها کرده و سراغ تاریخ بروید و به جای درس و عبرت گرفتن از نتایج اعوجاج‌ها و عقوبتی که بر سر مسلمانان آمد، به جان یک دیگر بیافتید.

*** - پس دوستان و عزیزان، به بصیرت کامل، مراقب این شیطنت‌ها باشند و عقول و عواطف خود را برای سوء استفاده دشمنان مساعد نشان ندهند.

سؤال کوتاه و نشانی (لینک) پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی:

چرا شعار "مرگ بر آل سعود" می‌دهند، در حالی که ما را از اهانت به مقدسات مذاهب نهی می‌کنند؟

http://www.x-shobhe.com/shobhe/6849.html